loading...
پست های آپدیت شده
آرش حکیم زاده بازدید : 115 دوشنبه 02 فروردین 1400 نظرات (0)

وقتی بعد از بیوه شدن در سن پنجاه سالگی دوباره شروع به معاشرت کردم ، تعجب کردم که مردانی که مانند بزرگسالان رفتار می کنند کجا هستند؟ آنهایی که ناودان های خود را تمیز می کنند ، خانه های خود را کاملاً مرتب نگه می دارند ، در یخچال های خود غذای خوراکی دارند و به جای رابطه جنسی آسان ، یک شریک زندگی می خواهند.

آنهایی که عشقی می خواهند که دوام داشته باشد. حتی اگر آنها می دانند که این همیشه آسان نیست.

من می خواستم شخصی که واقعاً به من اهمیت می دهد ، و در روزهایی که برای من سخت است مانند تولد شوهر مرحومم آنجا باشد و به نگرانی های من درباره تعمیرات خانه گوش دهد و حتی در روزهایی که ما هستیم برای صحبت در دسترس باشد. همدیگر را نمی بینیم خلاصه اینکه من بزرگتر می خواستم.

نه لوتاریوی میانسال که هنوز "می دید چه چیزهایی در آنجا وجود دارد". و نه پسری که می خواست هفته ای یک شب مرا ببیند ، اما بخاطر اینکه باعث سبک زندگی دوستانه همیشگی او شد ، از همه دیگران تبخیر شد. و نه کسی که فکر می کرد باید خانه خود را بفروشم و جهان را سفر کنم زیرا تصور او از بهشت ​​هیچ مسئولیتی نبود. و مطمئناً آنهایی که فکر می کردند با مراجعه به تماشای فیلم و "هر چیز دیگری" می توانیم یکدیگر را بشناسیم.

"هرچه باشد" برای بزرگسالان کلمه مناسبی نیست.

متوجه شدم که قرار ملاقات جوانی من ، که شامل دعوت قبلی برای انجام فعالیتی برنامه ریزی شده است ، به کشیدن انگشت ، پاتوق و قلاب کشیدن تبدیل شده است. همه اینها واقعاً بی معنی احساس می شدند. مثل ساعتها بازی ربعها. ریسک کم بدون سرمایه گذاری احساسی جلسه اعضای بدن به جای روح.

عشق یک کلمه کثیف نیست.

ما کاملاً حق داریم انتظار داشته باشیم که تاریخ های ما به ما اهمیت دهند. برای دیدن اینکه ما با خیال راحت به خانه می رسیم ، و اگر شب را گذرانده ایم روز بعد صبحانه می خوریم و درمورد دیدن مجدد ما روراست هستیم و برنامه ریزی های واقعی را برای انجام این کار انجام می دهیم.

"خرد کردن نان" ، "بریدن کاغذ" و "کشیدن دم اسبی" (خوب ، من آخرین مورد را اختراع کردم) رفتار بزرگسالان نیست.

ما ممکن است برنامه های پنج و ده ساله برای مشاغل خود داشته باشیم ، اما اهداف ارتباطی ما نیست. ممکن است پنج ساعت از خواب بیدار شویم تا زمان نوشتن یا دویدن خود را بدست آوریم ، اما در واقع شناختن افرادی که قرارمان را می گذرانیم تلاشی نمی کنیم.

کودک میانسال و مجرد پدیده جدیدی نیست.

در دهه نوزده و هفتاد ، وقتی پدر بیوه من (به نظر می رسد در خانواده اداره می شود) پدر در چهل و دو سالگی دوباره خواستگاری کرد ، او با زنان زیادی ملاقات کرد که به او گفتند او تنها مردی است که ملاقات کرده است و مانند یک بزرگسال رفتار می کند. او به شوخی که او استفاده می شود " منطقه خلیج نر بالغ."

پس از پنج سال دوستانه ، او با زنی آشنا شد که مادر ناتنی من شد. او یک متخصص اطفال با شغل طلبکارانه ، آپارتمانی کاملاً منظم و تعهد مادام العمر به فمینیسم بود. او صاحب خانه ، دانشمند و پدر و مادر واقعاً بزرگی بود. آنها بیش از چهل سال با هم بوده اند.

بازگشت به دوران جوانی بی دغدغه ما در میانسالی چندان جالب نیست.

اول از همه ، ما احتمالاً نمی توانیم. بسیاری از ما مجردهای میانسال بچه ها و خانه ها و والدین سالخورده و مسائل بهداشتی از خودمان داریم و به دنبال بازنشستگی هستیم. رفتار مثل ما فقط یک خیال باطل است.

ثانیاً ، ما مدتهاست که باید دوره بلوغ خود را پشت سر بگذاریم. این بلوغ سخت بدست آمده چیزی است که می توان به آن افتخار کرد ، نه اینکه از آن کاسته شود.

من با بسیاری از مجردهای میانسال و روابط ناموفق که از پاشنه پا احساس می شوند ، روبرو می شوم که هرگز امیدشان برای یافتن رابطه ای پایدار نبوده است. آنها خودشان را تحریف می کنند تا سعی کنند جوان و بی دغدغه به نظر برسند و مهمتر از همه بی علاقه باشند. زیرا اگر به نظر علاقه مند نرسند ، با رد شدن نمی توانند صدمه ببینند. تأمین نیازهای جسمی شخص ، تأمین نیازهای شخصی و سرانجام سریعتر کار بسیار ساده تری است. اما در مورد نیازهای عاطفی ما چطور؟

بیایید بازاریابی خود را به دلیل نگهداری کم متوقف کنیم.

همانطور که دخترانی هستیم که وقتی ما زنان بالغ و نیاز واقعی هستیم ، به هیچ چیز احتیاج نداریم. و جهنم بله ، عشق یک نیاز است.

نگهداری کم به هر حال چیز مهمی نیست. داشتن انتظارات به این معنی است که شما به اندازه کافی برای خود ارزش قائل هستید که به کمتر بسنده نکنید اگر کسی هنگامی که خواسته های خود را بیان کردید پیچ ​​و مهره ای ایجاد می کند ، در هر دو زمان زیادی صرفه جویی کرده اید.

دنبال چی میگردی؟

الان فقط می خواهم لذت ببرم ، هه ، هه.

اگر به دنبال موارد بیشتر هستید ، حرکت کنید. "مهمانی حزب" چیزی نیست که آرزویش را داشته باشید.

در بدترین حالت ، یک لباس بانویی با شلوار جین تنگ و یک پیراهن فوتبال بریده بریده وجود دارد که می گوید: "من مثل زنان دیگر نیستم" ، زیرا او یک لگد دلچسب از IPA کار خود را می گیرد. اما واقعاً چه عیبی دارد که زن بالغ باشید؟

چه کسی می خواهد یک دختر رویایی پیکسی پنجاه ساله باشد؟

سالها سعی کردم خودم را سر کفشهای کفش جلوه دهم تا سرگرم کننده تر از آنچه که هستم ظاهر شوم. وقتی بچه ها پرسیدند چرا دوست ندارم دیر بمانم بیرون خجالت کشیدم در حالی که می خواستم بپرسم چرا آنها هرگز یخچال های خود را تمیز نمی کنند؟ اما از خلق نسخه مطبوعی از خودم که بازی خوبی با دیگران داشت خسته شدم.

ایده من از گرما تبدیل به پسری شد که وقتی در مورد تعمیرات خانه صحبت می کردم گوش می داد. او در واقع نیازی به داشتن خانه ندارد ، فقط باید مراقب باشد وقتی من از خانه ام بیزار شدم ، به جای اینکه در آخرین باری که در Burning Man بود ، حرفهای راپسودیک را ایجاد کند.

دوست داشتم مورد علاقه کسی قرار بگیرم که واقعاً مرا می شناسد.

شش سال طول کشید تا او را پیدا کردم.

من می دانستم که شریک فعلی من شریک است زیرا وقتی اواسط تابستان کولر من خراب شد به من در انتخاب پیمانکار کمک کرد. این بسیار هیجان انگیزتر از هیکل متناسب بود. بعلاوه او هرگز به رابطه جنسی فشار نیاورد ، نمی خواست ابتدا من را به عنوان یک دوست بشناسد و از قبل قرارهای ملاقات را برنامه ریزی کرد - همه اینها نشان می داد که او بزرگ شده است. برای ثبت ، او همچنین یک مالک مسکونی مسئول است که عوارض HOA خود را به موقع پرداخت می کند.

مسئولیت داغ است.

ای کاش رسانه ها مملو از تصاویر جذاب افراد میانسال بودند ، غیر از تبلیغات مربوط به داروها و برنامه های بازنشستگی. ما به کنسرت می رویم (زمانی که قبلاً کنسرت برگزار می شد) ، و شلوار یوگا می خریم و حتی گاهی اوقات دوباره ازدواج می کنیم. اما در رسانه ها ، به نظر می رسد همه چیزهای جالب فقط به جوانان محدود است. بنابراین ما آرزو داریم که جوان تر به نظر برسیم و بنابراین جذاب تر باشیم.

در پروفایل دوست یابی خود ، همه می گویند که عاشق سفر هستند. هیچ کس نمی گوید آنها رویای بازسازی آشپزخانه خود را دارند. خیلی پروزائی است

اما سفر لزوماً باعث جذابیت بیشتر شما نمی شود. همچنین اگر نتوانید با شخصی که با او هستید ارتباط برقرار کنید چیز دیگری انجام نمی شود. در برهه ای از زمان ، عشق به پروزایک احتیاج دارد ، تا آداب و رسوم کوچکی را ایجاد کند که زندگی ما را با هم ببافد ، زیرا برای همیشه به سمت زندگی خود حرکت کنیم. دیدن اینکه شریک زندگی ام در ظرفشویی مشغول شستن شام است ، مانند پدرش برای مادرش ، برای من بیشتر از مکانهایی است که بازدید کرده ایم.

دست خود را بلند کنید و ترجیح می دهید آشپزخانه خود را بازسازی کنید تا اینکه در ایبیزا به چتربازی بپردازید. برای خرید وسایل آشپزخانه جدید و کاشت شمعدانی به فتیش ها اعتراف کنید. داشتن زندگی مالی منظم و مراقبت از حیاط خود بسیار جالب است.

اگر شما زنی هستید که می خواهید یک رابطه متعهدانه داشته باشید که وقت زیادی برای خواندن برای شما بگذارد ، پس مثل من هستید. شما فقط باید چشم اندازهای عاشقانه خود را بگویید. و من در قلبم می دانم که آنجا مردانی هستند که همان احساس را دارند.

آنها احتمالاً فقط مشغول نظافت آشپزخانه خود هستند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 71
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 4,482
  • بازدید کلی : 38,670